دراینباره شاهد برگزاری کنفرانسهای مختلف نیز بودیم. در مقاطعی عملا سران جریانها و جنبشهای فلسطینی ناگزیر شدند با سران رژیمصهیونیستی دست بدهند و توافق کنند. در اینباره توافقنامههایی امضا شد که براساس آن مناطق فلسطینی به سرزمینهای الف، ب و ج تقسیم شد. اما این مناطق عملا به فلسطینیها داده نشد و رژیمصهیونیستی با استفاده از نیروی قهریه یعنی ارتش، نیروهای نظامی و انتظامی مانع از این شدند که فلسطینیها سرزمینها را تحت مدیریت خود بیاورند. رژیمصهیونیستی سال به سال سرزمینهای فلسطینی یعنی الف، ب و ج را عملا تبدیل به شهرکهای صهیونیستنشین کرده است. نیروی نظامی هم حامی این شهرکها شد. یاسر عرفات و محمود عباس هم درمنطقه اندکی از فلسطین در رامالله در کرانه غربی مستقر شدند. بعد هم یک منطقه قلعهمانند دراختیار فلسطینیها قرارگرفت تا دولت خودگردان تشکیل شود. رژیمصهیونیستی در این سالها مانع از اتصال سرزمینهای فلسطینی به یکدیگر بوده است. حتی دیوارهای عظیمی بین مناطق فلسطینی که در اختیار دولت خودگردان بود، قرار گرفت. تمامی این برنامهها برای این بود که مانع از دستیابی فلسطین به سرزمینها شود. غزه هم بخش اندکی از فلسطین است و کرانه غربی نیز بهعنوان یک بخش اندک دیگر در قسمتی دیگر قرار دارد. مشکل اصلی این است که رژیمصهیونیستی هیچگاه حد و مرزهای خود را تعیین نکرده و هر روز به توسعه مناطق اشغالی میپردازد. وقتی در برابر موضوع تشکیل کشور فلسطین قرار میگیریم عملا این سؤال را مطرح میکنیم که این کشور چه مرزهایی دارد و مرز آن کجاست و البته چه صلاحیتها و اختیاراتی دارد. موضوع دیگر این است که این کشور میتواند به صورت مستقل دارای رفتوآمد، مثلا فرودگاه، باشد؟ مرزهای عبور و مرور آیا استقلال دارند و بندری وجود خواهد داشت؟ نیروی نظامی هم در کشور فلسطین باید وجود داشته باشد که از این دولت حمایت کند. تمامی این موارد باید در این طرح دیده شود. ما اصولا از هر اقدام و گامی که در جهت تقویت و تثبیت حاکمیت مردم فلسطین بر سرزمینشان باشد، حمایت میکنیم اما روشهای مزورانه، سلطهگرایانه و نژادگرایانه مانع از تشکیل کشور فلسطین است. رژیمصهیونیستی تا امروز به قطعنامههای شورای امنیت و سازمان ملل اعتنایی نداشته است. آمریکا و اسرائیل مخالف عملیاتی شدن این طرح هستند. حمایت لفظی و اینکه یک بیانیهای از سوی دیگر کشورها صادر شود، ابزار اجرایی محسوب نمیشود. رژیمصهیونیستی نیز تلاش کرده تا سرزمینهای اشغالی را بیشتر کند. این رژیم، مردم فلسطین را نیز با رویههای مختلف به نابودی کشانده و با نسلکشی تلاش میکند تا صورت مسأله فلسطین را پاک کند. در این میان ایده رفراندوم برای تشکیل کشور فلسطین میتواند مورد قبول جامعه بینالملل قرار بگیرد و برای تعیین سرنوشت یک ملت مهم است. از لحاظ حقوق بینالمللی و از لحاظ مقررات و قطعنامههای سازمانهای بینالمللی و سازمان حقوق بشر و ملل متحد، این مفهوم مورد پذیرش قرار دارد. اما اینکه رفراندوم برای تشکیل کشور فلسطین انجام شود نیازمند قدرت اجرایی است. این قدرت اجرایی توسط رژیمصهیونیستی مورد ممانعت قرار میگیرد و اجازه تحقق آن را نمیدهند. اما باز هم در راستای تشکیل کشور فلسطین باید تلاشهای زیادی را انجام داد.